بررسی روانشناسانۀ دروغگویی کودکان و علل و ریشههای آن
دروغگویی یک ناهنجاری اخلاقی- اجتماعی است که در بعضی مواقع، انحراف روانی نیز قلمداد میشود. با توجه به گستردگی ابعاد دروغ و کشیده شدن آن به حوزههای مختلف اجتماعی و روانی، دروغ یکی از مسائل مهمی است که در بحث تربیت، باید از دوران آغازین تولد بدان توجه نمود.
روانشناسی دروغ در کودکان
به لحاظ روانشناسی، کودک در سنین سه یا چهار سالگی با دروغ آشنا میشود. اما در آغاز این آشنایی، کودک اصلا متوجه نیست که دارد دروغ میگوید؛ زیرا در آغاز، دروغهای کودک به بُعد تخیل او باز میگردد. کودک با داستانهایی که از سر تخیل ابراز میکند، دروغ میگوید؛ بدون آنکه قصد دروغگویی داشته باشد.
در واقع کودک چنین میپندارد که زبان، ابزار قدرتمندی برای اوست و با در اختیار داشتن این ابزار میتواند با حقایق بازی کند.
پس کودک میکوشد تا تخیلات خود را به دنیای حقیقی وارد کند. این همان آغاز دروغگویی کودک است. البته این دروغها برای او بازی محسوب میشوند و حس شادی و هیجان به کودک میدهند. پس کودک در ابتدا ناآگاهانه و به صورت ناخودآگاه دروغ میگوید.
این دروغها که در اصل از تخیل کودک ناشی میشوند، خطرناک نیستند. بلکه دروغ در کودکان زمانی خطرناک میشود که کودک رفته رفته قدرت تشخیص پیدا میکند و تدریجاً به درکی از خوب و بد رفتارها میرسد؛ یعنی دیر یا زود کودک میآموزد که دروغ گفتن بد است.
در این مواقع باید به کودک گوشزد کرد که صداقت و راستی ارزشهای مهمی در زندگی فردی و اجتماعی هستند. برای نشان دادن این موضوع باید در قالب داستان و یا به صورت عملی این مسئله را به کودک آموزش داد.
نکتۀ مهم که در تربیت کودکان به طور کلی باید به آن توجه داشت،
این است که کودک به شدت از اطرافیان خود الگوپذیری میکند. این مسئله در مورد دروغگویی هم صدق میکند؛ بهویژه چون نزدیکترین و محبوبترین افراد برای کودکان، والدینشان هستند؛ لذا به راحتی تحت تأثیر آنها قرار میگیرند.
از اینرو والدین با صداقت و دروغ نگفتن به کودک، به صورت عملی صداقت و راستگویی را به او آموزش میدهند. گاهی والدین در هنگام دروغ گفتن به همسر و اطرافیان خود، متوجه نیستند که فرزندشان با چه دقت نظری به رفتار آنها توجه داشته و از آنها الگوبرداری میکند. پس بهترین روش آن است که سعی کنید در زندگی خود با صداقت عمل کنید و رو راست باشید.
دروغ نوعی ناهنجاری اجتماعی محسوب میشود. پس برای موفقیت فرزند لازمست صداقت را به او بیاموزیم. اما گاهی علیرغم تلاش والدین در آموزش کودک و همچنین رعایت اصل صداقت در زندگی عملی، شاهد دروغگویی فرزند خود هستیم. علل و ریشههای دروغگویی کدامند و خانواده ها چگونه می توانند جلوی این رفتار ناپسند فرزند خود را بگیرند؟
علل دروغگویی کودکان
پیشتر گفته شد کودکان تخیل قویای دارند. از اینرو در سنین ابتدایی کودکان مرز بین دروغ و واقعیت را نمیتوانند تشخیص دهند.
پس در سه یا چهار سالگی، کودک بدون آگاهی از اینکه دروغ چیست، به دلیل روحیۀ همراه با تخیل خود دروغ میگوید. در این مواقع نباید به سرزنش کودک پرداخت و اسم تخیلات کودک را نباید دروغ بگذاریم؛ زیرا براساس آنچه گفته شد، به لحاظ روانی، دروغگویی نشانۀ رشد کودک است.
اما رفته رفته باید در قالب داستانهای آموزشی به او ارزش صداقت و راستگویی را آموخت. از طرفی در هنگام خطا یا اشتباه کودک، نباید کودک را تنبیه کرد. تنبیه کودک باعث میشود تا کودک رفته رفته عملکردهای خطای خود را کتمان کند و دروغ بگوید. پس یکی از عوامل دروغگویی در کودکان ترس از مجازات و تنبیه شدن است.
پس اگر به کودک خود بیاموزیم که صداقت یک اصل اساسی در زندگی است و یک ارزش است، زمانی که او با صداقت از خطاهای خود سخن میگوید و اشتباهات خود را به گردن میگیرد، نباید او را تنبیه کنیم؛ چون او اینگونه میفهمد که صداقت او باعث تنبیه او شده است. در حالیکه اگر دروغ میگفت و کتمان میکرد، تنبیه نمیشد. پس به تدریج برای رهایی از تنبیه، به دروغ گفتن روی میآورد.
همچنین انتقاد، تهاجم و تحقیر کردن کودک در مواقعی که خطایی از او سر می زند، او را به دروغگویی متمایل میسازد.
یکی دیگر از ریشههای دروغگویی، سرکوب کردن کودک و بیتوجهی به اوست. گاهی کودکان برای آنکه مورد توجه و تشویق والدین قرار گیرند، به دروغ پناه میبرند. اما باید در همۀ این موارد دقت داشت که جلوی این مسائل گرفته شود و دوستانه، در قالب داستان و… به راستگویی تشویق شوند؛ زیرا به تدریج دروغگویی میتواند به صورت اختلال روانی در کودک باقی بماند و در زندگی اجتماعی او در آینده برای خود و اطرافیانش دردسر آفرین شود.
افزودن دیدگاه